به گزارش سرویس زنان «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ در شمارههای پیشین به موضوعاتی از قبیل تاثیر مد، رسانه و تبلیغات بر هویت زنان و تغییر جایگاه آنان در اجتماع پرداختیم؛ در ادامهی مبحث تاثیر رسانه به پدیدهی بلاگرها و اینفلوئنسرها اشاره کردیم که آنها نیز تاثیرات مخربی بر تغیر هویت زنان داشتهاند. در این شماره این موضوع را بطور دقیق تر بررسی خواهیم کرد.
با ایجاد نرم افزاری به نام اینستاگرام به مرور زمان پدیدههایی بنام بلاگرها و اینفلوئنسرها در تمام جهان ظهور پیدا کردند که در حال حاضر اکثر جمعیت آنها زنان هستند. بلاگرها سبب ایجاد تغییراتی در هویت زنان جامعه، تغییر سبک زندگی آنان و درنهایت آسیبهایی به جنس زن شدند که در ادامه ابعاد آن را بررسی خواهیم کرد.
تغییر روند بلاگری
بلاگرها در اصل کسانی هستند که باتوجه به تخصص خود، تولید محتوا میکنند و صاحبان محصول باتوجه به آن تخصص، تبلیغ محصولاتشان را به آن شخص میسپارند؛ اما امروزه هر شخصی که گوشی داشته باشد و از زندگی روزمرهی خود تولید محتوا کند در دستهی بلاگرها قرار میگیرد و با جذب مخاطب به درآمدهای چند صد میلیونی میرسد. شاید یک روز از روند آشنایی خود با همسرش صحبت کند و در روز دیگر از لباسی که میخواهد در مهمانی شب بپوشد نظرخواهی کند، شاید هم از عوض کردن مبل خود برای بار سوم در سال جاری استوری بگذارد! واضح است دیگر بلاگری در اثر تخصص نیست و در ظاهر و زندگی لاکچری افراد خلاصه میشود.
تاثیرات منفی بلاگری بر هویت زنانه
به وجود آمدن این روند تاثیرات مخربی را بر جامعه خصوصا در قبال زنان خواهد گذاشت. یکی از این مشکلات ایجاد افسردگی و کاهش اعتماد بنفس زنان خواهد بود. افراد زندگی واقعی خود را با تمام بالا و پایینها با ظاهر خوب زندگی بلاگرها مقایسه میکنند مثل روابط خوب، دوستان زیاد، تفریحهای مداوم، همسر همراه و... . مشخص است که بلاگرها در اکثر مواقع از روزهای افسردگی خود یا از دعواها و مشکلات استوری نمیگذارند.
مشکل اساسی دیگری که بلاگرها در فضای زنان ایجاد میکنند تجمل گرایی و رواج سبک زندگی لاکچری است. به عنوان مثال، برای جشن تعیین جنیست یک باغ بزرگ رزرو میکنند، لباس میلیونی میپوشند و از تزئینات لاکچری استفاده میکنند، به همراه چندین نوع میوه، چندین نوع غذا و... اینها همه در حالی است که اکثریت مردم ما از جهت اقتصادی در تنگنا قرار دارند اما با دیدن تجملات این چنینی در صفحهی بلاگرها شاید به خود و همسرشان برای داشتن زندگی مشابه فشار بیاورند. همچنین احتمالاً آرزویشان این باشد که روزی با لباسهای برند و زندگی لاکچری صفحهی خودشان را بزنند و ادامه دهندهی راه بلاگری باشند.
مشکل بعدی که زنان را بیشتر درگیر خود میکند، مصرف گرایی و اسراف است. بلاگرها در وهلهی اول زن را موجودی مصرف گرا به جامعه معرفی میکنند. از دید مخاطبان این صفحهها زنان باید ماهانه چندین لباس و روسری و شال و کفش و کیف تهیه کنند و برایشان مشکل است که لباس امروزشان همانند دیروزشان باشد، وسایل خانهی آنها باید روی مد و ترند باشد و در غیر اینصورت آن را تعویض میکنند، با لوازم آرایش حتی اگر صدها نوع از آن را داشته باشند ذوق زده میشوند و در نهایت لغاتی مثل مصرف گرایی و اسراف و ساده بودن برایشان معنی پیدا نمیکنند. در جامعه ای که زن اینگونه در فضای مجازی تعریف شود ظلم به آنان صورت گرفته است؛ زیرا دیگر در آن جامعه علم، سادگی، هنر و تخصص زن برایش ارزش آفرین نخواهد بود.
در وهلهی بعدی نیز بلاگرها با تبلیغات هرروزه، معرفی اجناس مختلف برای سود آفرینی زن را به سمت مصرف بیشتر روانه میکنند؛ که البته مقصر اصلی صاحبان برندها و اجناس و صنعت مد هستند اما وسیله رسیدن به هدفشان را در اکثر مواقع بلاگرها قرار میدهند.
مذهبی صورتی
در فضای مجازی امروزه زنان در صورتی که از ظاهر خودشان استفاده کنند مخاطبان پیج هایشان بالاتر از حالتی است که صرفا محتوای حرفهایشان را در قالب نوشتار ارائه دهند. در فضای زنان مذهبی و محجبه نیز اینچنین است و در اثر آن تعریف حجاب، سبک زندگی دینی و از همه مهم تر زن مسلمان شیعه تغییر پیدا میکنند.
بلاگرهای مذهبی در اوایل کارشان شاید از نشان دادن صورت خود امتناع کنند و پوششان در این فضا با چادر باشد، اما بعد از گذشت مدتی میبینند با نشان دادن صورت خود حتی با پوشیه مخاطب بیشتری جذب میکنند؛ کم کم پوشیه را برمیدارند و صورت خود را نشان میدهند، این وضعیت به مرور هم برایشان عادی تر شده و هم مخاطبها افزایش پیدا میکنند و شخص بلاگر به درآمد بیشتری دست پیدا میکند. از حجاب چادر به سمت پوشیدن عبا میروند چون به گفتهی خودشان راحت تر و زیباتر است. رفته رفته عبا تنگ تر و کوتاه تر میشود و شاید حدود حجاب دیگر حدود شرعی نباشد.
به مرور شخص به آرایش روی میآورد و جلوهی دیگری از زن مذهبی را به نمایش میگذارد. مهم ترین نکتهی این روند آنجاست که این افراد برای زنان جامعه تولید محتوا میکنند؛ زنهای محجبه به مرور از پوشش چادر به پوشش عبا روی میآورند و تغییر سبک زندگی شخص بلاگر در تقیدات دینی مخاطبانش تاثیر گذار میشود.
برای مثال در یک مقطع زمانی خانم چادری که تا دیروز با پوشیه تولید محتوا میکرد امروز بدون پوشیه است، روسری صورتی شبرنگ میپوشد و از گوشی آیفون میلیونی خود و رسید رستوران 1 میلیون تومانی خود صحبت میکند. مخاطبان او به این فکر میکنند که پس این تجملات و این سبک زندگی و شاید حتی این رنگ روسری از نظر مذهبی مشکلی ندارد. شاید هم در میان مخاطبان این فرد خانمی باشد که از جهت اقتصادی در مضیقه باشد و با دیدن این سبک زندگی همه چیز را از دید مذهب ببیند.
نکته دوم جدای از ایجاد یک مد مذهبی جدید در حوزهی پوشش، تفکراتی است که این افراد از زبان شخص مذهبی رواج میدهند. گاهی این حرفها حاصل از اینست که میخواهند مخاطبان پیج خود را نگه دارند؛ برای مثال گفته میشود چه اشکالی دارد فرد مذهبی زندگی لاکچری داشته باشد؟ چه اشکالی دارد آرایش کند؟ یا حتی کار به جایی میرسد که میگویند هم جنس گرایی مشکلی ندارد، کشف حجاب مشکلی ندارد، ازدواج سفید مشکلی ندارد؛ مبرهن است که تفکرات بعضی از این افراد از شرع خارج شده و رواج آن اشتباه است.
دنبال نکنید!
با توجه به قسمتی از آسیبهای بلاگرها که شد خود زنان نیز واقف هستند که هویت و ارزش زن و تفکرات او در دست تغییر هستند. برای کنترل روند بوجود آمده کافیست افراد مخالفت خود را با دنبال نکردن آنان نشان دهند؛ بیشتر اوقات خیلی از روندهای اشتباه به این دلیل شکل میگیرند که میبینند مخاطب بیشتری جذب میکنند و درنتیجه درآمد بیشتری هم دارند. از این رو احتمالا دنبال نکردن سبک زندگی غلط آنان و نپسندیدن و لایک نکردن آن نوعی اعتراض به آسیبهای بوجود آمده خواهد بود.
گزارش از بهارسادات شیخ الاسلامی